روش پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در برابر علم طب/ (بخش دوم)

تاریخ ارسال:ج, 09/24/1396 - 21:12
طب النبی
استاد شیخ عباس تبریزیان

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) و طب های مطرح در دنیا:
پیامبر (صلوات الله علیه و آله) چه برخوردی داشتند با درمان های رایج آن روز، مثل طب یونانی و هندی و یهودی؟ از مضمون روایات استفاده می شود که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) این طب ها را قبول داشتند و می فرمودند که خود را با نسخه ها و دعاها مداوا کنید. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) نمی فرمودند: درمان نکنید و فقط پیش من بیایید. البته نظارت داشتند و تعدیل می کردند.

درمان با داغ کردن و جراحی:
اعراب، کسی را برای درمان، داغ می کردند و پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در قضیه بودند، ولی سکوت می فرمودند و این نشانه تایید آن بود. هر چند بعدا از داغ کردن نهی فرمودند، چون چهره را زشت می کند.

عمل جراحی:
در آن زمان عمل جراحی صورت می گرفت که ظاهرا آپاندیس بوده است. روایت داریم گروهی از انصار خدمت پیامبر (صلوات الله علیه و آله) رسیدند و گفتند: «يا رسول الله. إن لنا جارا اشتكى بطنه، أفتأذن لنا أن نداويه؟ قال: بماذا تداوونه؟ قالوا: يهودي ههنا يعالج من هذه العلة قال: بماذا؟ قالوا: بشق البطن فيستخرج منه شيئا، فكره ذلك رسول الله صلى الله عليه وآله. فعاودوه مرتين أو ثلاثا، فقال: افعلوا ما شئتم. فدعوا اليهودي فشق - بطنه و نزع منه رجرجا كثير ثم غسل بطنه ثم خاطه وداواه فصح. وأخبر النبي صلى الله عليه وآله فقال: إن الذي خلق الأدواء جعل لها دواء، وإن خير الدواء الحجامة و الفصاد و الحبة السوداء - يعني الشونيز.»[1] یعنی « ای رسول خدا، ما همسایه ای داریم که شکم درد دارد. آیا اجازه می دهید تا مداوایش کنیم؟ فرمودند: به چه چیزی او را درمان می کنید؟ گفتند: طبیبی یهودی هست که این بیماری را درمان می کند. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمودند: با چه درمان می کند؟ گفتند: با پاره کردن شکم و چیزی از شکم بیرون می آورد. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) کراهت داشتند از این کار. دو مرتبه آمدند و اصرار کردند که می خواهیم درمان کنیم. بار سوم پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمودند: هر کاری می خواهید بکنید. یهودی آمد و شکم را پاره کرد و موادی را خارج کرد و سپس شکم را شست و دوخت. سپس درمان کرد و خوب شد. به پیامبر(صلوات الله علیه و آله) خبر دادند. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمودند: خداوندی که بیماری ها را خلق کرده، دارو و درمانی برای آن ها قرار داده است. ولی بهترین درمان، حجامت و فصد و سیاه دانه است.»

نکته مهم از روایت:
پیامبر(صلوات الله علیه و آله) مساله عمل جراحی را نپذیرفتند ولی اجازه دادند و سپس بهترین درمان را بیان کردند. احتمال دارد که در آن زمان بخاطر پیشرفته نبودن نپذیرفتند. و احتمال دیگر اینست که کلا عمل جراحی خوب نباشد .که همین احتمال دوم قوی تر است، مثلا درمان آپاندیس نیاز به عمل ندارد. ما تجربه کردیم. هر کسی مبتلا شود فورا پنجاه گرم عسل با سیاه دانه به او بدهند خوب می شود و نیازی به جراحی نیست. خیلی از بیماری ها اینگونه است. بعدا بحث می کنیم. که درعمل جراحی دو کار صورت می گیرد که یکی خارج کردن خون محل است که با بریدن صورت می گیرد. وکار دیگر جدا کردن عضو است. ولی در حقیقت درمان همان خارج کردن خون است. این همان حجامت است. حجامت باعث خارج شدن خون می شود.
فصد همان خون خالی کردن است. الان عمل قلب باز انجام می دهند با چند میلیون هزینه و ما با چند گیاه مثل اسپند و فلفل و ... هر رگ قلبی را باز می کنیم. نیازی به عمل نیست. برخود پیامبر(صلوات الله علیه و آله) با طب های دیگر مشخص شد. مثلا در جریان داغ کردن اقرار و تایید کردند، ولی بعدا نهی فرمودند. مساله عمل جراحی را کراهت داشتند؛ ولی پس از اصرار اجازه دادند. ولی پس از بهبودی فرمودند: درمان بهتر هم بود. اقرار فرمودند که این هم درمان است ولی بهترین درمان نیست. جایگزین عمل جراحی، فصد و حجامت است.
عمل آپاندیس که در کل دنیا مرسوم است ولی در طب اسلامی اینگونه نیست. بنده صدها بار با همین گیاهان درمان کرده ام.

نکته درباره شکستگی:
درمان شکستگی، یک فن مستقل است. عمل شکسته بندی را دکترها انجام نمی دهند. و کاری به طبابت ندارد و نقش متفاوتی دارد.

درمان گلو درد در طب غیر اسلامی و اسلامی:
عرب در درمان گلو درد، انگشت را وارد حلق کودک می کند و یا از بیرون فشار می دهد تا مشکل حل شود. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) به این کار اعتراض داشتند. و می فرمودند: چرا این کار را انجام می دهید؟ از این عود هندی استفاده کنید که در آن درمان هفت بیماری است. در بینی بریزید برای درمان گلو درد. «یلد» یک روش درمان اسلامی است که ریختن دارو در یک طرف دهان است.
عود، از هند می آید. بهترین عطر، عطر عود است. به عنوان دارو و درمان هندی است و جزء طب هندی است. از این طب هندی استفاده کنید. این اقرار است و مساله ادغار را رد کردند.
موارد دیگری هم داریم که طبیبی از عرب نزد امام صادق (علیه السلام) آمد وگفت: من طبیبی از عرب هستم، که اطلاعاتی در طب دارم و پول ویزیت هم نمی گیرم. فرمودند: اشکالی ندارد.
و در روایت دیگری داریم از یکی از مردم که گفت: فرزندی داشتم که مبتلا به سنگ کلیه می شد. به من گفتند :که هیچ درمانی بجز عمل جراحی ندارد. من هم این کار را کردم. ولی با عمل جراحی، مرد. شیعیان گفتند: که تو شریک در خون پسرت هستی. به امام هادی (علیه السلام) نامه ای نوشتم. فرمودند: «يا أحمد، ليس عليك فيما فعلت شئ، إنما التمست الدواء، وكان أجله فيما فعلت.»[2] یعنی «اشکالی ندارد. عقوبتی برشما نیست. شما می خواستی او را درمان کنی و اجل او در این کار بود.»

نکته این روایت:
چون قصد درمان بوده است، اشکالی ندارد. عقوبت ندارد. فی الجمله درمان بوده است، و اگرنه امام(علیه السلام) این در مان درمان نیست و کشتن است. ولی اقرار قطعی نبوده است. کار طبی هم هست و اگر طب نباشد، قتل محسوب می شود. مثل اینکه کسی عصبانی شود و با چکشی بر سرش می زند. حتما دیه دارد و کشتن محسوب می شود، چون درمان نیست.

سیاست تعدیل پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در موارد و مواقع طب:
اول: داغ کردن که پیامبر(صلوات الله علیه و آله) نهی فرمودند از داغ کردن، البته در ابتدا تایید فرمودند. طب عرب را پذیرفتند ولی این شکل از طب عرب را قبول نکردند.
دوم: درمان با حرام مثل درمان با چیزهای نجس و حرام. در روایتی پیامبر (صلوات الله علیه و آله) می فرمایند: «إن الله أنزل الداء و الدواء، وجعل لكل داء دواء، فتداووا و لا تتداووا بحرام.»[3] یعنی «بدرستی که خداوند (تبارک و تعالی) بیماری و دارو را نازل کرده است؛ و برای هر دردی دارویی قرار داده است. پس خود را مداوا کنید و بوسیله حرام مداوا نکنید.»
سوم: ایجاد اعتقاد در مردم
پیامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: کسی که سوره حمد شفایش ندهد، هیچ وقت خوب نشود.
معلوم است که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) نمی خواهد مردم را نفرین کند. می خواهد ایجاد اعتقاد کند. سوره حمد درمان است و بهترین درمان است
چهارم: تعدیل درمان
در مساله درمان، در کتب طبی، خیلی پیچیدگی وجود دارد. مثلا هر دارویی چهل، پنجاه گیاه است. درمان های سخت مثلا کیسه ی صفرای فلان حیوان مثلا گرگ. طب جدید هم مساله را خیلی پیچیده کرده است. مساله خیلی سخت نیست. پیامبر (صلوات الله علیه و آله) مساله را آسان کرد، و فرمودند بیماری سه تاست و درمان هم سه تاست. اما بیماری خون و بلغم است و درمان خون، حجامت است و درمان صفرا و سودا مش ( ملین و مسهل) است و دوای بلغم، حمام (اتاق گرم) است.
طبق این روایت هر کسی می تواند طبیب بشود. منشا تمام بیماری ها این سه تاست. یک سوم بیماری ها، معلوم غلبه خون است و یک سوم بیماری ها، معلول غلبه صفرا و سوداست و یک سوم معلول غلبه بلغم است. فقط باید کسی باشد که بتواند تشخیص دهد. این همه درمان های گوناگون و پیچیده ندارد. این تعدیل، کلی و پایه است.
روایت از امام صادق (علیه السلام) داریم که به طبیبی فرمودند: کسی که تب دارد با چه درمانش می کنی؟ گفت: با این دارو های تلخ درمان می کنم. فرمودند: سبحان الله، خدایی که می تواند با تلخ خوب کند، با شیرین هم می تواند. روایتی دیگر هم به همین صورت نقل شده است.

درمان با عسل:
شخصی نزد پیامبر (صلوات الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: برادرم مبتلا به اسهال شده است. فرمودند: به او عسل بده. به او عسل داد و برگشت. گفت: به او عسل دادم، اسهالش شدید شد. فرمودند: خداوند درست فرمود. بلکه شکمش دروغ گفت. برگرد و دوباره به او عسل بده. بار دوم عسل داد و خوب شد. اتفاقی که افتاد این بود که، در مرحله اول اعتقاد نداشت. خواهیم خواند که اعتقاد در درمان اثر دارد.
پیامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: خدا درست و راست فرمود. امروزه طبیب می گوید: عسل نخور. باید بگوییم خداوند (تبارک و تعالی) می فرماید. اگر شخص خوب نشد، بخاطر عدم اعتقاد است.

درمان با شراب و نبیذ و استفاده از مسکن:
استفاده از مسکن نهی شده است. روایت داریم که: شخصی به نام ابن ابی یعفور، زمانی که مبتلا به این درد ها می شد و زمانی که دردش سخت می شد، مقداری از نبیذ می خورد و دردش تسکین می یافت. بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد و خبر داد از دردش و اینکه وقتی نبیذ می خورد، دردش تسکین می یابد. امام (علیه السلام) فرمودند: نخور. وقتی برگشت، مجددا مبتلا شد و خانواده اش گفتند: بیا و نبیذ بخور. اصرار کردند تا اینکه خورد. وقتی خورد، تسکین یافت. مجددا نزد امام صادق (علیه السلام) برگشت و خبر داد به این درد و خوردن نبیذ. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای ابن ابی یعفور، نخور، زیرا این حرام است و شیطانی است که به تو موکل شده است و اگر مایوس شود، تو را رها می کند. شیطان باعث درد می شود. وقتی به کوفه برگشت، دردش دوباره عود کرد، سخت تر از قبل. خانواده اش گفتند: بیا نبیذ بخور. گفت قسم به خدا، که یک قطره هم لب نمی زنم. مایوس شدند. کسی بود که قسم نمی خورد و متهم هم می شد، قسم نمی خورد. وقتی قسم او را شنیدند، مایوس شدند. چند روز مبتلا بود و خوب شد و دیگر آن درد، هیچ وقت برنگشت تا از دنیا رفت.»
اگر کسی تسکین دهنده را استفاده کند، دوباره بیماری عود می کند. ولی اگر تحمل کند، پس از تحمل، دیگر عود نمی کند. این کار شیطان و ویروس است که حمله کرده و اگر ببیند که مقاومت می کنی، دیگر عود نمی کند. کلمه شیطان، شامل میکروب و ویروس هم می شود. در روایات مسکن عمومی نیامده است و فقط دعا آمده است. در طب اسلامی، مسکن هر عضوی داریم.
-------------------
پی نوشت:
[1] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص73، ط دارالاحیاء التراث.
[2] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص68، ط دارالاحیاء التراث.
[3] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص76، ط دارالاحیاء التراث.
-------------------
منبع : ارتباط شیعی

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط

قابل توجه کاربران عزیز! با اعلام وزارت ارتباطات هزینه های دانلود در کلیه سایتهای ضیاءالصالحین نیم بهاء محسوب می شوند.