طب مدرن؛ نقص یا بطلان؟ / قسمت دوم

تاریخ ارسال:د, 12/28/1396 - 15:43
طب مدرن؛ نقص یا بطلان؟

اینکه چرا تفاوت بین «نقص» و «بطلان» در مبانی معرفتی علوم مدرن و بالاخص طب مدرن درک نمی گردد، ابتدائاً به عدم دقت در تفاوت بین «جزء نگری» و «شناخت جزئی» باز می گردد.
در «جزء نگری»، یک جزء از واقعیت، فارغ از «کلّ» مورد ملاحظه قرار میگیرد و از آفات آن نیز این است که گاه به همۀ واقعیت تعمیم داده می شود. اما در «شناخت جزئی»، اجزاء مختلف در نسبتی که با کلّ دارند شناخته و تعریف می شوند. جزء نگری، ضامن معرفت صحیح نیست اما شناخت های جزئی اگر با اصول کلی صحیح جمع گردند، منجر به یقین می گردند.
برای توضیح این مطلب، مناسب است که ابتدا داستان تمثیلی مشهور «فیل در خانه تاریک» جناب مولوی مورد ملاحظه قرار گیرد. 
گروهی از مردم برای دیدن فیلی که در خانه ای تاریک قرار داشت، به آنجا رفتند. چون آن را نمی دیدند به ناچار هرکدام با دست کشیدن به بدن فیل، میخواستند که فیل را بشناسند. لذا هر کدام دستش به قسمتی از فیل میخورد و واقعیت فیل را شبیه به دریافتی که از آن قسمت داشت تصور میکرد. مثلاً کسی که دستش را به پای فیل کشیده بود فیل را شبیه ستون می دانست و کسی که گوشش را لمس کرده بود، فیل را همچون بادبزن تصور می کرد! ... 

تفاوت نگاه «جزء نگر» و «شناخت جزئی» را میتوان به راحتی در این تمثیل زیبا پیدا کرد:
▫️اگر آن فردی که گوش فیل را لمس کرده بود، بیان می کرد که جزئی از فیل، شبیه به بادبزن است، «شناخت جزئی» از فیل بدست آورده بود، هرچند که این شناخت، اندک باشد اما این را میتوان یک معرفت ناقص در نسبت با واقعیت کلّی فیل به حساب آورد. 
▫️اما وقتی فیل را بادبزن بداند یک جزء را به کل تعمیم داده است و این دیگر یک معرفت باطل است نه ناقص. چون فیل به هر حال، بادبزن نیست و این حکمی کاملاً باطل است و هر آنچه بر مبنای این حکم صادر شود، محل اشکال است چون اگر فیل را همچون بادبزن دانستیم با همین نظر با او مواجهه خواهیم کرد و مثلاً میخواهیم با او خود را باد بزنیم! آیا چنین تصوری از فیل، اندک اعتباری خواهد داشت؟

بر همین اساس، اگر از انسان فقط همین جسد مادی را دیدیم و انسان را منحصر در همان جسد مادی دانستیم، انسان را نشناخته ایم بلکه جزئی از انسان را دیده ایم و بدون توجه به ارتباط آن جزء با سایر ابعاد انسانی، مقام انسان را در حد بعد حیوانی اش تنزل داده ایم (حیوان انگاری).

*آیا میتوان برای این شناخت، اندک اعتباری قائل بود؟
*یعنی میتوان گفت که به هر حال جزئی از انسان را شناخته ایم؟ 

-جواب منفی است، زیرا مدعیِ این نظر، خود میگوید «انسان همین است»، نه اینکه «این جزئی از انسان است»! ... 

این همان اشتباهی است که برخی دوستان در توجیه نافع بودن علوم جدید دارند. آن هایی که خود، این علوم را تولید کرده اند بر مبنای نگاهی جزء نگرانه به واقعیات عالم نگریسته اند اما این دوستان، این «نگاه جزء نگرانه» را  «شناخت جزئی» تفسیر میکنند و به آن اعتبار می بخشند. در واقع ایشان گزارۀ «فیل همچون بادبزن است» را بیانگر جزئی از واقعیت فیل میدانند، در حالی که این گزاره به صراحت، تمامیت فیل را به گوش او که تا حدودی شبیه به بادبزن است خلاصه کرده است! آن کسی که فیل را همچون بادبزن می داند هیچ چیزی از فیل نمی داند ....

 لذا نگاه جزء نگرانه و تعمیم جزء به کل، شیوه ای باطل است نه ناقص، و نمیتوانیم بر اساس آن اصول و احکام طب مدرن را به عنوان جزئی از واقعیت بپذیریم و سعی در تلفیق آن با طب سنتی داشته باشیم.
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط

قابل توجه کاربران عزیز! با اعلام وزارت ارتباطات هزینه های دانلود در کلیه سایتهای ضیاءالصالحین نیم بهاء محسوب می شوند.