علت اینکه خداوند برخی امور را حلال و برخی را حرام کرده است
خداوند تبارک و تعالی بخاطر مفاسد و مصالح، اموری را حرام و اموری را حلال کرده است. چرا خوردن مردار، خمر، خوک، را حرام کرده است، چون ضرر و مفسده دارد.
روایتی داریم: شخصی سوال می کند: «جعلت فداك لم حرم الله تبارك و تعالى الخمر و الميتة والدم ولحم الخنزير؟ فقال: إن الله سبحانه و تعالى لم يحرم ذلك على عبادة و أحل لهم سواه رغبة منه فيما حرم عليهم ولا زهدا فيما أحل لهم ولكنه خلق الخلق وعلم عز وجل ما تقوم به أبدانهم وما يصلحهم فأحله لهم و أباحه تفضلا منه عليهم به تبارك وتعالى لمصلحتهم وعلم ما يضرهم فنهاهم عنه وحرمه عليهم ثم أباحه للمضطر وأحله له في الوقت الذي لا يقوم بدنه إلا به فأمره أن ينال منه بقدر البلغة، لا غير ذلك.»[1] یعنی «فدایت بشوم. چرا خداوند تبارک و تعالی خمر و مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: خداوند تبارک و تعالی بخاطر این که این چیزها را دوست دارد، حرام نکرده است، و آن چه را حلال کرده است بخاطر این نیست که خودش دوست ندارد. بلکه خداوند تبارک و تعالی خلق را خلق کرده است و دانست که چه چیزی برای بدن او مفید و صلاح است، پس آن را حلال فرموده است، بخاطر تفضل بر بندگان که مصلحت خودشان است و دانست چه چیزی برای انسان ضرر دارد، و آن را حرام اعلام کرد، چون برای انسان ضرر دارد، ولی در حالت اضطرار اشکالی ندارد. مصلحت اقوی دارد، چون حفظ نفس است. و امر فرموده است که به اندازه رفع اضطرار از گوشت مردار استفاده کند نه بیشتر.»
پس معلوم می شود که خداوند بخاطر ضرر حرام کرده است نه بخاطر دوست داشتن خودش، که دیگران مصرف نکنند. همه چیز بخاطر مصلحت بندگان است. طیبات را بر یهود حرام کردیم، بخاطر اینکه گناه انجام دادند. در حالت اضطرار هم ضرر وضعی دارد، ولی مصلحت اقوی در میان است.
بحث دقیق طلبگی:
البته این روایت بحثی دقیق دارد؛ می فرماید: و علم ما يضرهم؛ می توانیم از ضرر، بیماری را استفاده کنیم. ضرر برای بدن یا ضرر برای اخلاق و اجتماع منظور است؟ آنچه برای ما در این مقام، مهم است ضرر بدن است و قرائن موجود است. ما تقوم به ابدانهم یعنی: چیزی که برای بدن مفید است به قرینه مقابله یعنی ما یضر ابدانهم.
در روایت دیگر می فرماید: « إعلم يرحمك الله أن الله تبارك وتعالى لم يبح أكلا ولا شربا إلا لما فيه المنفعة والصلاح، ولم يحرم إلا ما فيه الضرر والتلف والفساد، فكل نافع مقو للجسم فيه قوة للبدن فحلال وكل مضر يذهب بالقوة أو قاتل فحرام، مثل: السموم، والميتة، والدم، ولحم الخنزير، وذي ناب من السباع، ومخلب من الطير، وما لا قانصة له منها و مثل: البيض إذا استوى طرفاه، والسمك الذي لا فلوس له، فحرام كله إلا عند الضرورة. والعلة في تحريم الجري وهو السلور وما جرى مجراه من سائر المسوخ البرية والبحرية، ما فيها من الضرر للجسم »[2] یعنی «بدان که خداوند تبارک و تعالی چیزی را حلال نکرده، مگر اینکه منفعت و مصلحت دارد و حرام نفرموده مگر آنچه که ضرر دارد و سبب تلف انسان و فسادش می شود و هر چیزی که برای بدن مفید است، پس حلال است. و هر چیزی که نیروی انسان را می برد و کشنده است حرام است. مانند سم ها و مردار و خون و گوشت خوک و درنده های نیش دار و پرنده های چنگال دار و پرنده ای که سنگدان ندارد و تخم پرندگانی که دو طرفش مساوی باشد و ماهی که فلس نداشته باشد، همه را حرام فرموده است، مگر در حال ضرورت و علت تحریم ماهی بی پولک، و بقیه مسوخات چه در خشکی و غیر خشکی، بخاطر ضرر است»
این روایت صراحت دارد که حرمت، بخاطر ضرر است. این مساله، آسان نیست. در دنیا دعواست که فلان بیماری از کجا امده است. هر کسی چیزی را علت می داند. اسلام علت را، گناه می داند. انتشار بیماری توسط امریکا در یک مکان، باعث مرگ یکی می شود و دیگری سالم ، بخاطر اینکه یکی بخاطر گناه، زمینه مساعد را دارد.
در روایت دیگری می فرماید: « انا وجدنا كلما احل الله تبارك وتعالى ففيه صلاح العباد وبقائهم ولهم إليه الحاجة التي لا يستغنون عنها، ووجدنا المحرم من الاشياء لا حاجة بالعباد إليه ووجدناه مفسدا داعيا الفناء والهلاك، ثم رأيناه تبارك وتعالى قد احل بعض ما حرم في وقت الحاجة لما فيه من الصلاح في ذلك الوقت، نظير ما احل من الميتة والدم ولحم الخنزير إذا اضطر إليها المضطر لما في ذلك الوقت من الصلاح والعصمة ودفع الموت، فكيف ان الدليل على انه لم يحل إلا لما فيه من المصلحة للابدان، وحرم ما حرم لما فيه من الفساد»[3] یعنی «ما یافتیم، هر آنچه را خداوند تبارک و تعالی حلال فرموده، صلاح و بقاى بندگان در آن بوده است و به آن احتياج دارند و بىنياز از آن نيستند؛ و هر آنچه را حرام نموده است، نيازى براى بندگان به آن نيست ، بلکه مايه فسادى است که ايشان را به سوى نابودى و هلاکت سوق مىدهد، سپس دیدیم که خداوند تبارک و تعالی برخی کارهای حرام را در موقع نیاز، حلال فرموده، زیرا در آن وقت مصلحت دارد، مانند مردار و خون و گوشت خوک که حلال می شود، چون انسان ناچار می شود و برای زنده نگهداشتن و دفع مرگ و دلیل بهتری از این می خواهید که خداوند چیزی را حلال نکرده، مگر اینکه مصلحت داشته و چیزهایی که حرام کرده، بخاطر ضرری است که داشته است.»
-----------
پی نوشت:
[1] كافي، شيخ كليني، ج6، ص242، ط الاسلامية.
[2] فقه الرضا، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ج1، ص254.
[3] علل الشرائع، شيخ صدوق، ج2، ص592.
---------------------
منبع : ارتباط شیعی
- وبلاگ کاظمی
- بازدید: 491
- 4