وضعيت روانی بيماران مبتلا به ایدز
در سال 1981، ويروس HIV عامل بيماري ايدز شناخته شد. تا سال 1983 تعداد مرگ و مير ناشي از اين بيماري در آمريكا بيشتر از تعداد كشتهشدگان در جنگ ويتنام گزارش شد. در نيويورك در گروه سني 25 تا 30 سال، در هفته، 100 مورد مرگ ناشي از بيماري ايدز گزارش ميشود. اين بيماري، در دهه 1990 سايه مرگباري بر آفريقا افكند و تا سال 2002، 45 ميليون نفر به اين بيماري مبتلا شدند كه هنوز 30 ميليون نفر از آنان زندهاند. تاكنون راههاي تشخيصي و درماني متعددي براي اين بيماري پيشنهاد شده است، كه اگرچه در افزايش طول عمر فرد موثرند، اما هرگز نميتوانند خون فرد را از ويروس HIV پاك كنند.
ميزان شيوع اختلالات رواني در بيماران HIV مثبت
نتايج حاصل از پژوهشهايي كه در زمينه اختلالات رواني در افراد HIV مثبت صورت گرفته است، نشان ميدهد كه بيش از نيمي از مبتلايان به ايدز كه به مدت 12 ماه از داروهاي ضدويروس استفاده ميكنند، به اختلالات رواني دچار شدهاند. در زنان HIV مثبت نشانههاي افسردگي همراه با شكايتهاي جسمي وجود دارد، كه باعث سرعت بخشيدن به سير پيشرفت بيماري خواهد شد. در طول 7 سال، مرگومير زنان HIV مثبت كه نشانههاي افسردگي را داشتند، 2 برابر بيشتر از سايرين گزارش شد.
اختلالات خلقي ناشي از ايدز
واكنشهاي هيجاني در ارتباط با بيماري ايدز با شدت متفاوت ظاهر ميشود. بيماري از آغاز (مثبت بودن آزمايش) تا شروع عفونتهاي فرصتطلب، فرد را تحت تاثير قرار ميدهد. وضعيت خلقي فرد مبتلا به ايدز از احساس اندوه، اضطراب يا عصبانيت تا بروز اختلالات افسردگي و اضطرابي شديد تغيير ميكند. افسردگي، شيدايي، اندوه و سوگواري، اضطراب، احساس گناه و تغيير در عملكرد جنسي از جمله اختلالات خلقياند، كه فرد HIV مثبت با آن درگير است.
افسردگي
در افراد HIV مثبت، علائم و نشانههاي افسردگي به صورت كاهش ميل به موضوعات مورد علاقه، بيخوابي، كاهش انرژي، از دست دادن اشتها يا پرخوري كه به كاهش وزن ميانجامد، گريه كردن، وجود افكار خودكشي، از دست دادن ميل جنسي و اختلال در تمركز بروز ميكند.
البته، بعضي از اين نشانهها با عفونت به وسيله ويروس HIV مرتبطاند. از جمله، كاهش اشتها كه ميتواند با اثر گذاشتن بر بيماري دستگاه گوارش و تهوع ناشي از مصرف داروها تغيير كند. غش كردن در مراحل اوليه يا پيشرفته بيماري به دليل مصرف داروها يا كمخوني ناشي از بيماري بروز ميكند. همچنين افزايش ترس از مرگ، تفكر دربارة آن را سبب خواهد شد. ناراحتي فرد همراه با تفكرات منفي، افسردگي، اختلال در شناخت، كاهش حافظه و عدم تشخيص زمان و مكان ديده ميشود.
شيدايي
به طور معمول در بيماراني كه سابقه اختلال خلقي ندارند، يا در خانواده خود، نمونههايي از آن را ذكر نميكنند يك حمله مانيك كه با مصرف موادمخدر يا عفونت CNS توسط ويروس HIV همراه است، به ويژه در مراحل پاياني بيماري ديده ميشود. بعضي از عفونتهاي فرصتطلب از جمله توكسو پلاسموز، هرپس و مننژيت به بروز اختلالات خلقي دوقطبي كمك ميكنند. لازم است كه اختلالات خلقي ناشي از مصرف موادمخدر از اختلالات تشخيصي تفكيك شود.
غم و سوگواري
پي بردن به نتيجه آزمايش و مثبت بودن آن، در كنار از دست دادن كار، ترس از مطرح شدن و از دست دادن يك آينده روشن، به امتناع از انجام مراقبتهاي بهداشتي، خودداري از دريافت خدمات درماني و اختلال در روابط جنسي ميانجامد. رايجترين موضوعي كه به افراد HIV مثبت آسيب ميرساند، از دست دادن دوستان و افراد مورد علاقه است. از آن جا كه اندوه بيماران مبتلا به ايدز چندوجهي است، تاثيرات چندوجهي بر فرد ميگذارد. ياس، تضعيف روحيه، بينظمي در خواب، آشفتگي عاطفي، تفكرات مزاحم و مصرف موادمخدر در بيماران مبتلا به ايدز كه با مرگ دوستانشان روبرو شدهاند، ديده ميشود. به علاوه احساس اندوه، ترس از شدت پيشرفت بيماري را تشديد ميكند.
اضطراب
اضطراب بر اثر ابتلا به بيماري و ناتواني جسماني و طرد شدن، بروز ميكند. مسري بودن بيماري نيز سبب بروز اضطراب ميشود. فرد مبتلا، در مورد محافظت از ديگران احساس اضطراب ميكند، در حالي كه به طور همزمان درباره خود نيز احساس اضطراب دارد. علاوه بر اين بروز اضطراب در مواردي كه فرد HIV مثبت با درگيريهاي خانوادگي، جابهجايي شغلي، بلاتكليفي مالي و روند بيماري سروكار دارد، طبيعي است. بعضي از مبتلايان به صورت فطري، خلق و خوي مضطرب دارند. بعضي از آنان ميتوانند از نظر رواني و رفتاري به استرس ناشي از عفونت با ويروس HIV پاسخ مناسبي دهند و تاثير اضطراب بر زندگيشان را محدود سازند. اضطراب عميق، به از كارافتادگي دائم ميانجامد. اختلالات اضطرابي ممكن است به صورتهاي ترس مرضي، ترس از فضاي باز، اختلال وسواس و اجبار و فوبيهاي فردي و اجتماعي بروز كند.
مقالات روزنامهها، اختلال وسواس و اطلاعيههايي كه درباره بيماري ايدز منتظر ميشوند، اضطراب فرد را تشديد ميكنند. گاهي اوقات، اضطراب به صورت نشانههاي جسمي مانند سردرد، تپش قلب، درد سينه و مشكلات تنفسي بروز ميكند.
روانپريشي
اختلالات روانپريشي در هر دوره از بيماري ايدز ممكن است بروز كند. در مواردي اسكيزوفرني با شروع بيماري ايدز بروز ميكند. عوامل استرسزا مانند وضعيت HIV مثبت بودن فرد، دوراهي شروع درمان، انجام آزمايشات متعدد و مسائل مربوط به تهديد و اعمال خشونتآميز به بروز اختلالات روانپريشي كمك ميكند.
عصبانيت و احساس گناه
عصبانيت واكنش طبيعي نسبت به اين بيماري مرگبار است كه ميتواند متوجه فردي كه او را مبتلا ساخته است، ساير افراد جامعه كه به دليل بيتوجهي آنان، انتقال يافته است و حكومتي كه نتوانسته گسترش بيماري را كنترل كند، باشد و در آخر روشهاي درماني و داروهاي بيتاثير شود.احساس گناه نيز واكنشي عادي تلقي ميشود. واكنشهايي مانند سرزنش خود، احساس شرم و كاسته شدن از ارزش فردي، واكنشهاي رايج ابتدايي نسبت به بيماريهاي آميزشي به شمار ميروند.
تغيير در عملكرد جنسي
عوامل موثر بر عملكرد جنسي فرد HIV مثبت به سابقة فعاليت جنسي وي، اعتماد به نفس او در اين باره و نحوة عملكرد جنسي او بستگي دارد. بزرگسالاني كه در كودكي مورد آزار جنسي قرار گرفتهاند، بيشتر از سايرين در معرض خطر عفونت با ويروس HIV قرار دارند. زنان HIV مثبت به آزار جنسي در كودكي و انجام رفتارهاي جنسي پرخطر اشاره ميكنند، عادت به انجام رفتارهاي پرخطر مانع از سازگار شدن زنان و كنار آمدن آنها با تجارب تلخ گذشته ميشود. افرادي كه سوءرفتار جنسي دارند، به احساس گناه يا سرزنش خود دچار ميشوند و گاه به منظور برطرف كردن آن به مصرف الكل روي ميآورند.
نقش روانشناسي در بهبود وضعيت روحي ـ رواني فرد HIV مثبت
امروزه روانشناسان روشهاي تازهاي را به كار ميبرند. اورسل (1977)، اشاره ميكند كه درمانگران بايد به تقاضاي چندگانة افراد HIV مثبت، پاسخ دهند. دامنة خدمات آنها گسترش يافته است و بايد نقشهاي بيشتري را به عهده بگيرند.
در بعضي از موارد، رواندرماني در خانه و در مواردي در بيمارستان انجام ميشود. روانشناس، علاوه بر آموزش ارتباط جنسي مطمئن، تدابير مربوط به پايبندي به رژيم دارويي و عقايد مذهبي بيمار را در نظر ميگيرد و در زماني كه به مراحل ناتوانكنندة بيماري ميرسد به منظور انجام رواندرماني موقتي كارهاي مراقبتي وارد عمل ميشود.
همچنين، ميتواند گروهي متشكل از دوستان و اعضاي خانوادة فرد تشكيل دهد تا هر كدام از آنها طبق برنامه، انجام يكي از كارهاي مراقبتي بيمار را برعهده بگيرند.
به علاوه، فرد ميتواند از طريق تمركز بر مسئله، با موقعيت فعلي خود سازگار شود. در اين صورت، رفتارهايي را نشان ميدهد و با افكاري سروكار دارد كه سبب ميشوند فعالانه مسائل را دنبال كند.
همچنين به بيمار توصيه ميشود، بيماري خود را بشناسد، روشهاي درماني را پيگيري كند، از دريافت كمك خودداري نورزد، اميدوارانه بينديشد، بر نكتههاي مثبت تاكيد كند و وضعيت كنوني خود را بپذيرد.
لازم است كه روانشناس تدابير درست را در موقعيتهاي مناسب به كار گيرد و در هنگام ارزيابي به ظرفيت انطباقپذيري فرد و دامنهاي كه ميتواند پيش برود توجه كند و از تدابير مرتبط با مسأله بهره ببرد و به موقعيتها و موارد كنترلشدني توجه كند، نه به مواردي كه از كنترل فرد خارجاند.
منبع: روزنامه اطلاعات
- وبلاگ ایمان فروزش
- بازدید: 675
- 4